عشق و احساس شدید دوست داشتن میتواند بسیار متنوع باشد و میتواند علایق بسیاری را شامل شود.در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی میتواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی میبشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلحدوستی و انسانیت در تطابق است. عشق نوعی احساس عمیق و عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت بی انتها برای دیگران است. در واقع عشق را میتوان یک احساس ژرف و غیر قابل توصیف دانست که فرد آنرا دریک رابطه دوطرفه با دیگری تقسیم میکند. با این وجود کلمه «عشق» در شرایط مختلف معانی مختلفی را بازگو میکند: علاوه بر عشق رومانتیک که ملغمهای از احساسات و میل جنسی است، انواع دیگر عشق مانند عشق افلاطونی ، عشق مذهبی ، عشق به خانواده را میتوان متصورشد و درواقع این کلمه را میتوان در مورد هرچیز دوست داشتنی و فرح بخش مانند فعالیتهای مختلف و انواع غذا به کار برد.«گراهام را دوست دارم». در زبان یونانی برای انواع مختلف عشق کلمات متفاوتی وجود دارد و درواقع کلمه عشق در زبان یونانی در قالب کلمات متعدد بیان میشود، اما در انگلیسی این کلمه با یک قالب هزاران معنی را تداعی میکند.
ریشه? واژه در گذشته پنداشته میشد که واژه? عشق ریشه? عربی دارد. ولی عربی و عبری هر دو از خانواده? زبانهای سامیاند، و واژههای ریشهدار سامی همواره در هر دو زبان عربی و عبری با معنیهای همانند برگرفته میشوند. و شگفت است که واژه? «عشق» همتای عبری ندارد و واژهای که در عبری برای عشق به کار میرود اَحَو (ahav) است که با عربی حَبَّ (habba) خویشاوندی دارد. ولی دیدگاه جدید پژوهشگران این است که واژه? «عشق» از i?ka اوستایی به معنی خواست، خواهش، گرایش ریشه میگیرد که آن نیز با واژه? اوستایی i? به معنی «خواستن، گراییدن، آرزو کردن، جستوجو کردن» پیوند دارد. همچنین، به گواهی شادروان فرهوشی، این واژه در فارسی میانه به شکلِ i?t به معنی خواهش، گرایش، دارایی و توانگری، خواسته و داراک باز ماندهاست. خود واژههای اوستایی و سنسکریت نام برده شده در بالا از ریشه? هند و اروپایی(زبان آریاییان) نخستین یعنی ais به معنی خواستن، میل داشتن، جُستن میآید که ریخت نامی آن aissk? به چم خواست، گرایش، جستوجو است. گذشته از اوستایی و سنسکریت، در چند زبان دیگر نیز برگرفتههایی از واژه? هند و اروپایی نخستین ais بازماندهاست. در عربی امروز نیز واژه? عشق کاربرد بسیاری ندارد و بیشتر حَبَّ (habba) و برگرفتههای آن به کار میروند مانند: حب، حبیب، حبیبه، محبوب و دیگرها. فردوسی نیز که برای پاسداری از زبان فارسی از به کار بردن واژههای عربی آگاهانه و کوشمندانه خودداری میکند ولی واژه? عشق را به آسانی و باانگیزه به کار میبرد و با آن که آزادی سرایش به او توانایی میدهد که واژه? دیگری را جایگزین عشق کند، واژه? حُب را به کار نمیبرد.
تصویر فوق:کاراکتر چینی سنتی به مفهوم عشق که از یک قلب (در وسط) تشکیل شده که حاوی «کشش»، «احساس» یا «تفاهم» است و یک احساس با ارزش را تداعی میکند.
انواع عشق حیرانی - اصطلاح حیرانی (Agape) توسط مسیحیان اولیه (و به خصوص یونانیان، ریشه این کلمه یونانی است) برای اشاره به پذیرش بی قید و شرط و دوست داشتن یک فرد اطلاق شدهاست. این نوع از عشق بر اساس تصمیم و نه احساسات شکل میگیرد. عشق با وقار - نوعی رفتار مودبانه وموقرانه که در اواخر قرون وسطی در مورد خانمها و عاشقان آنها به کار میرفت عشق دروغین - نوعی عشق نادرست با هدف کسب مادیات عشق جنسی (eros) - میل جنسی نسبت به یک فرد عشق به خانواده - عشق به افراد خانواده و مهربانی به آنها عشق آزاد - رابطه جنسی بر اساس انتخاب فرد که محدود به ازدواج نمیشود شیفتگی - در عهد جدید به معنای عشق احساسی مشروط به کار میرود یعنی «دوستت دارم چون..» عشق افلاطونی – یک رابطه نزدیک که درآن رابطه جنسی وجود ندارد یا سرکوب یا محدود شدهاست. عشق ظاهری - رابطه عاشقانهای که در آن پختگی لازم وجود ندارد و «راستین» نیست. این کلمه دارای بار معنایی منفی است و تاکید دارد که عشق در دوران جوانی معمولا کمتر راستین وواقعی است. عشق به مذهب - تعهد و دوست داشتن خدا یا مذهب عشق رومانتیک ـ علاقهای که ترکیبی از صمیمیت و میل جنسی است عشق راستین - عشق بدون قید و شرط یا انگیزه خاص. دوست داشتن فرد فقط به خاطر خود و نه رفتارها یا عقایدش. همچنین به عشق بی قید و شرط اشاره دارد. عشق یک طرفه - مهرعاطفهای که یک طرفهاست شهوت - عاطفه بر اساس شهوت و تمایل به ارضای نفس. عشق لحظهای - عشقی که در لحظهای که فرد برای اولین بار با فردی تماس میگیرد به وجود میآید. از این عشق به مراتب در داستانها و ادبیات یاد شدهاست وبه “ love at first sight ” معروف است. عشق مستلزم فداکاری - فداکاری و گذشتن از جان یا چیز با ارزش دیگری برمبنای عشق.
دیدگاههای علمی در طول تاریخ دو مقوله فلسفه ودین بیشترین مطالب را راجع به مفهوم عشق بیان کردهاند. درقرن گذشته روانشناسی در مورد عشق به وفور اظهار نظر کردهاست. امروزه علوم روان شناسی تکاملی ، زیست شناسی تکاملی، مردم شناسی ، علم اعصاب و زیست شناسی در مورد ماهیت عشق و عملکرد آن بحثهای زیادی را مطرح کردهاند. در مدلهای زیست شناشی مربوط به جنسیت، عشق به عنوان یک غریزه موجود در پستانداران همانند گرسنگی و تشنگی مطرح شدهاست. روانشناسی عشق را پدیدهای اجتماعی و فرهنگی قلمداد میکند. رابرت اشتنبرگ روانشناس معروف ، مدل مثلثی عشق را مطرح کرد و عشق را شامل سه عنصر دانست: صمیمیت، تعهد و شهوت. افراد در مرحله صمیمیت رازها و جزئیات زندگی شخصی خود را برای یکدیگر بازگو میکنند. صمیمیت معمولا در دوستی یا عشق رومانتیک بروز میکند. تعهد انتظار تداوم رابطه عاشقانه تا ابد است. شهوت یا رابطه جنسی سومین قالب عشق است که مهمترین پارامتر محسوب میشود. یلا این مدل را اندکی تغییر داد و شهوت را به دو جزء شهوت نفسانی و شهوت رومانتیک تقسیم بندی کرد.
منشا شیمیایی بر اساس شواهد علم اعصاب درهنگامی که فرد عشق خود را بروز میدهد، تعدادی عنصر شیمیایی در مغز فرد فعال میشوند. این مواد شیمیایی عبارتند از : تستسترون ، اوستروژن ، دوپامین ، نورفینفرین ، سروتونین ، اوکنسیتوسین و وازوپرسین . درهنگام برقراری رابطه جنسی یا احساسات شهوانی میزان تستسترون و اوستروژن در مغز افزایش پیدا میکند. معمولا دوپامین، نورفینفرین و سروتونین در مرحله جذب نظر فرد مقابل حضور پررنگ تری دارند. به نظر میرسد اوکسی توسین و وازوپرسین به روابط پردوام و قوی ارتباط دارند. در دسامبر ????، دانشمندان ایتالیایی در دانشگاه پاویا متوجه شدند که وقتی فرد برای اولین بار عاشق میشود، میزان مولکولی که به عنوان NGF عامل رشد عصب شناخته میشود افزایش مییابد اما پس از یکسال ارتباط بین طرفین مقدار این مولکول به حالت اول بر میگردد. «سطح NGF در افرادی که عاشق بودند بسیار بیشتر بود (P<?????) [ به طور متوسط ???(??)Pg/ml ] و این مقدار در مورد افرادی که رابطه دراز مدتی را تجربه کردهاند و افرادی که هیچ ارتباط عاشقانهای نداشتهاند به ترتیب برابر [???(??)pg/ml],[???(??)pg/ml] بود. همچنین میان میزان NGF و شدت رابطه عاشقانه همبستگی معنی داری وجود داشت (r=???? ,p=?????). درغلظت بقیه NTها هیچ تفاوتی مشاهده نشد. در ?? مورد که فرد بعد از ?? تا ?? ماه هنوز رابطه عاشقانه را حفظ کرده بود اما به عقیده خودشان وضعیت روانی شان نسبت به زمان آشنایی تفاوت کرده بود سطح NGF کاهش یافته بود و تقریبا برابر سطح NGF گروه کنترل بود.»
اسلام قرآن در سوره? روم آیه? ?? چنین آوردهاست:
و از نشانههای خداوند اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان دوستی و رحمت قرار داد، آری در این [نعمت] برای مردمی که میاندیشند قطعا نشانههایی است. بر اساس دیدگاه مراجع شیعه، اظهار (بیان) عشق میان دختر و پسر (حتی به منظور ازدواج) گناه است، چرا که ترس افتادن به گناه در میان است، اگرچه خواستگاری، بدون بیان عشق، برای ازدواج مانعی ندارد. تا وقتی که مفسدهای در میان نباشد، صرفِ داشتنِ محبت و عشقِ قلبی (بدون اظهار آن) اشکالی ندارد. مسیحیت در انجیل از عشق به عنوان مجموعهای از اعمال و رفتارها نام برده شدهاست که معنایی وسیعتر از ارتباط احساسی دارد. عشق مجموعهای از رفتارهای انسان است که انسان بر اساس آنها عمل میکند. در انجیل به افراد سفارش شده که علاوه بر معشوق خود و حتی دوستانشان دشمن خود را نیز دوست داشته باشند. در انجیل از این عشق فعال در قرنتی ?-?: ?? سخن به میان آمدهاست:
عشق صبور است، عشق مهربان است. هرگز حسادت نمیکند، هرگز به خود نمیبالد، مغرور نیست. گستاخ نیست و خودخواه نیست، به سادگی خشمگین نمیشود، خطاهای دیگران را به خاطر نمیسپارد. عشق از همدمی با شیطان لذت نمیبرد بلکه دوست دار حقیقت است. همواره حافظ است، همواره به دیگران اعتماد دارد، همواره امیدوار است و همواره پانیدهاست. عشق هرگز شکست نمیخورد.
مباحث مربوط به تعریف عشقدر اغلب لغت نامهها «عشق» به عنوان علاقه شدید یا انس قلبی تعریف میشود. به طور کلی «علاقه» یک حالت ذهنی یا احساسی است که در طی آن فرد برای کسی یا چیزی نگران و دلواپس است. همچنین توجه و علاقه به کسی همواره با عدم قطعیت مسئولیت پذیری و درک مخاطب همراه است و عامل ایجاد اضطراب است. مراقبت از اشیا مانند یک خانه معمولا به صورت نگهداری و محافظت از آنها و یا پذیرش مسئولیت در قبال آنها همراه است.
« دوستی » - رابطه یا همکاری مناسب بین دوفرد. « وصال » - ذوب شدن عاشق در معشوق ؛ حالت نهایی عشق راستین. « خانواده » - افرادی که از طریق اصل و نسب با یکدیگر ارتباط دارند. « پیوند روحی » - رابطه بین فرد و فردی که جزئی از وجود وی است.
توماس جای اورد عشق رایک عمل اختیاری میداند که پاسخی احساسی به دیگران (مانند خدا) است و با هدف ارتقا شخصیت صورت میپذیرد. اورد تعریف خود را در زمینههای دینی، فلسفی، و علمی قابل استفاده میداند.